همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 دفتر کار پسران

 


دفتر کار دخترا
 








 هدیه تهرانی تنها بازیگر ایرانی فیلم «یک روز دیگر» حسن فتحی است. 

فیلم سینمایی «یک روز دیگر» به کارگردانی حسن فتحی در بخش مسابقه سینمای ایران سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور دارد. 

تمام صحنه‌های این فیلم در فرانسه فیلمبرداری شده است و تمام بازیگران آن نیز فرانسوی هستند. تنها بازیگر ایرانی این «یک روز دیگر» هدیه تهرانی است. 

به گفته جلال شمسیان تهیه کننده این فیلم، برای تولید «یک روز دیگر» دو میلیارد تومان هزینه شده است. 

داستان این فیلم در مورد نژادها و قومیت‌های مختلف است. پولی که گم می‌شد و از صبح تا شب بین مردم مختلف می‌چرخد. 

محمود کلاری فیلمبردار، هایده صفی‌یاری تدوینگر و فردین خلعتبری ساخت موسیقی متن این فیلم را ساخته‌اند. فیلمنامه «یک روز دیگر» نوشته حسن فتحی است. 



 







 










 

 

 تصاویر زیر یکی از کارگران حفار در یک سکوی گاز را نشان می دهد که به درون رود آمازون سقوط کرده است . علیرغم داشتن لباس مجهز غواصی بدلیل شکسته شدن کلاه مخصوص مورد حمله گروهی از ماهیان پیرانا قرار می گیرد و ظرف چند دقیقه بطرز فجیعی خورده می شود . این تصاویر بسیار ناراحت کننده است در صورت داشتن نارسائی قلبی از دیدن تصاویر خودداری کنید.

عكس ها در ادامه مطلب.....

 







 















دوستان قبل از همه عرض کنم که: 
همه این دوستانی که عکساشون رو مشاهده میکنید همگی خودشون در مسابقه زیباترین دختران فیس بوک شرکت کردن و خودشون به دلخواه خودشون این عکسارو گذاشتن و کسی ازشون دزدی نکرده یا بدون اجازه این عکسارو پخش نکرده .هدف از گذاشتن این عکسا دیدن دختران زیبای ایرانی هست که هیچ هنرپیشه یا مانکن خارجی هم به گرد پاهاشون نمیرسه !
 
 










 







 













 جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت: 
ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ 
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد: مرتیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می‌خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی‌کشی؟ ... 
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحشهای مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد: خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. 
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

 







 فتح‌الله‌زاده از آخرین مکالمه اش با مجیدی گفت: شاید شما از من راضی باشید اما من از خودم راضی نیستم. در زمین مدام به فکر “تیام” هستم و وقتی توپ را می‌گیرم چشمان “تیام” جلوی چشمانم می‌آید. احساس می‌کنم مجیدی با این تفکرات تمرکزش را در زمین از دست می‌دهد. 

 

ا


حمله تند کریمی به معمارزاده در رختکن !!

 

پرسپولیس در بازي با صنعت نفت آبادان به وسیله اشتباهات بچگانه دروازه بان خود چهار گل از نفت آبادان خورد تا دنیزلی دومین شکست در کارنامه اش را در قامت سرمربی جدید این تیم ببیند اما این شکست تحقیرآمیز باعث شد تا بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس میثاق معمارزاده را مورد انتقاد شدید قرار دهند. 

در نیمه اول این دیدار که با شکست 3 بر یک پرسپولیس خاتمه پیدا کرد دنیزلی با چهره ای برافروخته در رختکن حاضر می شود و بازیکنانش را از دم تیغ می گذراند. دنیزلی با فریادهای خشم آلود خود بازیکنان و مخصوصا دروازه بان تیم را مورد هدف قرار می دهد. در این لحظه مترجم مربی ترک تبار پرسپولیس سعی می کرد خیلی آرام حرف ها را به بازیکنان انتقال دهد اما دنیزلی از او می خواهد با همان شدت حرف هایش را برای بازیکنان ترجمه کند. 

البته خود بازیکنان هم می توانستند متوجه شوند که دنیزلی در حرف هایش و صدای بلندی که از گلویش خارج می کرد چه می گوید. دنیزلی بعد از آن بازیکنان را با یک حمله برای شروع نیمه دوم بدرقه می کند: «شماها مغزتان را از دست دادید؟ بروید و بازی تان را انجام دهید». 

در نیمه دوم روند پرسپولیس مطابق چند بازی گذشته تغییر می کند و پرسپولیس باوجود برتری اش روی محوطه جریمه نفت نمی تواند نتیجه را عوض کند و سوت پایان بازی با اعلام شکست پرسپولیس به صدا درمی آید. 

همزمان با سوت پایان بازی فونیکه سی ستاره بی چون و چرای نفت در این بازی به سمت کاپیتان پرسپولیس می رود و از او می خواهد پیراهنش را با او تعویض کند. کریمی درخواست مهاجم سه گله نفت در این بازی را قبول می کند و پیراهنش را تعویض می کند اما پیراهن را بر تن نمی کند. 

کریمی درحالی که پیراهن شماره 11 فونیکه را روی دوشش انداخته توسط هواداران آبادانی تشویق می شود و برای تشکر از انها دستش را تکان می دهد اما قسمت جالب داستان جایی است که کاپیتان عصبانی پرسپولیس وارد رختکن می شود. 

در سکوت مطلق رختکن که بازیکنان سعی می کردند حتی لوازم خود را بدون ایجاد صدایی جا به جا کنند ورود علی کریمی مصادف می شود با ایجاد یک حادثه برای گلر پرسپولیس. میثاق که سر خود را در آغوش گرفته و سعی می کرد نگاهش به نگاه بازیکنان نیفتد با صدای کریمی از جای خود بلند می شود. 

كریمی پیراهن فونیکه سی را به سمت میثاق پرتاب می کند و در ادامه به او می گوید: «پیراهن فونیکه را یادگاری داشته باش تا یادت نره امروز چه کار کردی!» 

میثاق دوباره می نشیند و سرش را دوباره به زیر می اندازد. بازیکنان در تمام این لحظات تنها ناظر این صحنه بودند و هیچ کس نتوانست در این زمان کلمه ای را به زبان بیاورد. بازیکنان منتظر حضور دنیزلی بودند تا او بازهم آنها را مورد هدف قرار دهد اما دنیزلی با حضورش در رختکن بدون بیان کوچک ترین حرفی با بازیکنان، دستور خروج از رختکن را صادر کرد. 

 







 

دختره: 
اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. 

چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. 

سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته! 

یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! 

با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: 

کرایه ی آقارو هم حساب کنید! 

پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... 

اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا! 

منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم! 

می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده! 

همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، 

بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟! 

یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم! 

الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ 

کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :| 

داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: 

پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟! 

حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! 

خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !! 

این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم 

ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!
 

 






صفحه قبل 1 ... 180 181 182 183 184 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.